یک روز یه ترکه منافق داشته دنده عقب با ماشین از کوه می رفته بالا بهش می گن: چرا دنده عقب میری؟ می گه:آخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم. بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد می گن: الان چرا دنده عقب می یای؟ می گه: آخه بالای کوه جا بود تونستم دور بزنم.
این حکایت رو نوشنم چون فکر می کنم بعضی ها فقط دنده عقب رفتن رو بلدند. بعضی اوقات ما نمیدونیم که کارهای ما از حکایت بالا هم خنده دار تره اما!
خدا کمک کنه که بتونیم دست از عقب رفتن برداریم و واقع بینانه به اطراف نگاه کنیم.
نویسنده : مهدی سالم » ساعت 12:26 صبح روز چهارشنبه 86 مهر 25